زمان تقریبی مطالعه: 12 دقیقه
 

فلسفه تحلیلی تعلیم و تربیت





فلسفه تحلیلی تعلیم و تربیت، یکی از جریان‌های فکری مطرح شده در فلسفه تعلیم و تربیت است که در قرن بیستم با شروع پویش نویی که رسالت فلسفه را نه کشفی و نه انتقادی، بلکه ایضاحی می‌دانست و کار عقل را روشن نمودن مفاهیم و گزاره‌ها تلقی می‌نمود، گرایش فلسفه تحلیلی آغاز شد که آراء و نظرات مختلفی در مباحث بنیادین از جمله بحث تعلیم و تربیت ارائه کرد. در این مقاله ابتدا به بحث فلسفه تحلیلی و مبانی آن و سپس به دیدگاه آن در بحث تعلیم و تربیت می‌پردازد.


۱ - مقدمه



جریان‌های فکری در فلسفه تعلیم و تربیت، همواره تابعی از دگرگونی نگرش‌ها در فلسفه بوده است. اگر در متن فلسفه محض، رخداد سرنوشت‌سازی افتاده است، در فلسفه تعلیم و تربیت نیز منعکس شده است، هنگامی که پراگماتیسم بر فلسفه حاکم بوده است، فلسفه تعلیم و تربیت نیز بر مبنای آن ماهیت و حدود خود را تعریف نموده است.

در طول تاریخ فلسفه، بشر همیشه دغدغه نسبت‌سنجی خود با‌ اندیشه و حقیقت را داشته است اما در تحولات سریع پس از دوره رنسانس اروپا، نگره‌های بسیار متفاوتی به این مساله طرح شده است. نزاع بین ایده‌آلیسم و رئالیسم با اینکه به فلسفه یونان برمی‌گردد، در دوره جدید به شکل دیگری بروز نمود. در دوره مدرن وقتی حوزه متافیزیک به وسیله کانت، در‌هاله‌ای از ابهام به عقل عملی احاله شد و مفاهیم عقل نظری، رازهای پنهان به حساب آمد، رسالت فلسفه چیزی بیش از تعیین حدود کاربرد عقل نبود. همین، مبدا حرکت سنگینی درباره فلسفه شد که ماهیت کشفی آن را برداشته، به آن وجهه انتقادی داد و در طول این سیر، قرن بیستم پویش نویی را تدارک دید که رسالت فلسفه را نه کشفی و نه انتقادی، بلکه ایضاحی می‌دانست و کار عقل را روشن نمودن مفاهیم و گزاره‌ها تلقی می‌نمود. این جریان، همان گرایشی است که به "فلسفه تحلیلی" معروف شد.

۲ - بینش فلسفی



تلقی که فیلسوفان تحلیلی از فلسفه دارند، بیشتر به یک روش و نوعی فعالیت شبیه هست تا مجموعه‌ای از گزاره‌ها.
[۱] Colin W. Evers- Analytic and post analytic philosophy of education - Philosophy of education -Paul. H. Hirst – London - Routledge- ۱ th ed ۱۹۹۸ - V۱–p ۱۲۰
از اینرو، نظام فلسفی سنتی که دارای بخش‌های نظری و دستوری از قضایا هست، نمی‌شود از این نوع فلسفه انتظار داشت.
[۲] جرج. ف، نلر، آشنایی با فلسفه آموزش و پرورش، ص۱۰۹، ترجمه فریدون بازرگان، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۳۶.
بنابراین ما در این مکتب، نوعی بینش فلسفی داریم نه نظام فلسفی که مجموعه‌ای از گزاره‌ها را شامل شود. به همین جهت در این قسمت بینش فلسفه تحلیلی بررسی می‌شود تا ببینیم چه استنتاجی از آن می‌شود در تعلیم و تربیت، انجام داد.

اولین زمزمه‌های نگرش تحلیلی در فلسفه به جورج ادوارد مور برمی‌گردد. وی فلسفه تحلیلی را تحلیل مفاهیم زبان محاوره‌ای و فهم عرفی می‌دانست.
[۳] Pearson – USA – Philosophical Foundations of Education – Samuel M. craver، Howard A. Ozman، P ۲۵۶
توسط اصول ریاضیات برتراند راسل و وایتهد، زبان ریاضی به عنوان منطقی برای دقیق نمودن زبان طبیعی طرح شد
[۴] Pearson – USA – Philosophical Foundations of Education – Samuel M. craver، Howard A. Ozman، P ۲۵۶
و لودویگ ویتگنشتاین، با رساله فلسفی – منطقی خود رسما اعلام نمود: نباید فلسفه را کشف حقیقت دانست، بلکه فعالیتی است برای حل معضلات، توضیح مسائل و روشن نمودن عقایدی که از منابع دیگر به دست آمده است و بایستی مرزهای زبان را نشان دهد. البته او علوم طبیعی را اولین منابع گزاره‌ای درست می‌دانست.
[۵] Pearson – USA – Philosophical Foundations of Education – Samuel M. craver، Howard A. Ozman، P ۲۶۰


دو اثر مهم اصول ریاضیات و رساله فلسفی – منطقی، تاثیراتی بر گروه موسوم به حلقه وین در سال ۱۹۲۹ به جای گذاشت و ایشان ادعاء نمودند طبق "اصل تحقیق‌پذیری"، فقط چیزی بامعنی هست که بتوان با منطق صوری یا تجربه درباره آن تحقیق نمود.
[۶] Pearson – USA – Philosophical Foundations of Education – Samuel M. craver، Howard A. Ozman، P ۲۵۹

با توجه به تاریخ فلسفه تحلیلی می‌توان گفت، این بینش ابتدا تلاشی برای واقع‌گرایی در برابر پندارگرایی، سپس راهی برای تدقیق زبان طبیعی با زبان صوری بود و پس از آن به صورت روشی برای تحدید و توضیح معرفت درآمد و با پوزیتویسم منطقی، الگوی معرفت‌شناختی تحصلی و تجربی را مطرح نمود.
با اینکه فلسفه تحلیلی، خود را فقط یک روش معرفی می‌کند اما مبانی نظری در آن نهفته است که به برخی از آنها اشاره می‌شود.

۳ - مبانی نظری فلسفه تحلیلی



فلسفه تحلیلی دارای مبانی است که به آنها اشاره می‌کنیم.

۳.۱ - شناخت‌شناسی


حقیقت از طریق زبان قابل حصول است. برای جلوگیری از خطا بایستی حدود معرفت که حدود زبان است، مشخص شود. ‌اندیشه‌ها قابل تحلیل به عناصر بسیط هستند که بایستی به تجربه ختم شوند.
[۷] شعاری ‌نژاد، علی‌اکبر، فلسفه آموزش و پرورش، ص۳۳۱، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۰.


۳.۲ - انسان‌شناسی


انسان، دارای امکانات زبان طبیعی است که می‌تواند با ساختن زبان منطقی آن را دقیق‌تر کند. هرگونه ادعاء فراتر از حوزه معرفت و زبان که محدود به تجربه است، بی‌معنی می‌باشد و قابل تحقیق نبوده و ارزش علمی ندارد.

۳.۳ - ارزش‌شناسی


ارزش‌ها، قابل تحقیق عینی نبوده و نسبی می‌باشند.
[۸] شعاری ‌نژاد، علی‌اکبر، فلسفه آموزش و پرورش، ص۳۳۱، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۰.

با این تحلیلی که از مقدمات، الزامات، مبانی و پیش‌فرض‌های فلسفه تحلیلی به عمل آمد، مشخص می‌گردد که فیلسوفان تحلیلی گرچه به صورت صریح درباره انسان، خدا، ارزش و شناخت سخن نگفته‌اند اما در پی‌ریزی روش خود ناگزیر از مبانی مرتبط بوده‌اند.

دو تعبیر مختلف از فلسفه تحلیلی می‌شود که نقش بسزایی در حوزه تعلیم و تربیت می‌تواند داشته باشد: تعبیر رایج همین است که فلسفه تحلیلی به توضیح مفاهیم و توجیه شرایط منطقی لازم و کافی کاربرد یک واژه را مشخص می‌کند که ریچارد پیترز و پل هرست این نگاه را دارند.
[۹] Colin W. Evers - Analytic and post – analytic philosophy of education - Philosoph of education - Paul. H. Hirst -V۱، p ۱۲۱
تعبیر دومی که ایورز مطرح می‌کند این است که فلسفه تحلیلی به معنای تلاشی برای یافتن پیش‌فرض‌های بنیادین دانش باشد.
[۱۰] Colin W. Evers - Analytic and post – analytic philosophy of education - Philosoph of education - Paul. H. Hirst -V۱، p ۱۲۲


۴ - گرایش تربیتی



جوناس سولتیس، درباره چرخیدن فلسفه تعلیم و تربیت به گرایش تحلیلی می‌گوید: در اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰، به انتقال از یک پارادایم عمل‌گرا به یک پارادایم تحلیلی تن دادیم، زیرا فلسفه عمل‌گرا توانایی حل فوری مسائل را نداشت.
[۱۱] Philosophical Foundations of Education-Samuel M. craver، Howard A. Ozman، P۲۷۲
در حقیقت نقد از پراگماتیسم بود که فلسفه تربیت را به سوی فلسفه تحلیلی گرایش داد و تلاش‌های ریچارد پیترز در لندن موجب گسترش این گرایش در فلسفه تعلیم و تربیت شد.
[۱۲] ام. سی، سوتاریا، فلسفه تعلیم و تربیت، ص۳۷۶، ترجمه سعید بهشتی، تهران، اطلاعات، ۱۳۸۶.


فلسفه تعلیم و تربیت در صورتی که به‌کارگیری فلسفه در تربیت باشد، ما مکتب تحلیلی تعلیم و تربیت نخواهیم داشت و ما به مسلک تربیتی نخواهیم رسید.
[۱۳] Philosophical Foundations of Education-Samuel M. craver، Howard A. Ozman، P۲۵۶
سه دلیل برای این ادعاء وجود دارد. دلیل اول اینکه مکتب فلسفی تربیت از مبانی کلان تربیت تشکیل می‌شود و فلسفه تحلیلی، نظام فلسفه سنتی را ندارد. دلیل دوم اینکه فلسفه تحلیلی ناظر به معرفت و ایدئولوژی‌ها است
[۱۴] شعاری‌نژاد، علی‌اکبر، فلسفه آموزش و پرورش، ص۳۳۲.
و توضیح گزاره‌ها را بر عهده فلسفه می‌داند و خود به تولید گزاره بینش‌زا نمی‌پردازد تا درباره مبانی تعلیم و تربیت باشد و دلیل سوم اینکه فلسفه تحلیلی، روش و تکنیک است و فقط از آنها در قضایای تربیتی می‌توان استفاده برد.
[۱۵] شریعتمداری، علی، فلسفه تعلیم و تربیت، ص۲۴۳، اصفهان، ثقفی، ۱۳۵۱، چاپ دوم.


از آن‌رو که این گرایش فلسفی در تعلیم و تربیت، نظامی برای تعلیم و تربیت درست نکرده است و ادعای روش محض بودن را دارد، ما بر اساس مبانی نظری پیش‌گفته نتایج و لوازم تربیتی آنها را در چند قسمت توضیح می‌دهیم.

۴.۱ - ماهیت تعلیم و تربیت


آموزش و پرورش از منظر پوزیتویستی که بستر فکری برای فلسفه تحلیلی است، بایستی محدود به حوزه تجربه و ریاضی (منطقی) باشد. از اینرو تربیت نمودن شخص به معنای پروراندن امکانات تجربی و ریاضی در اشخاص است. روش تحلیلی، سعی می‌کند با تحلیل مفهوم تعلیم و تربیت، ماهیت آن را خاطرنشان کند. برای مثال، پیترز با تحلیل مفهوم تعلیم و تربیت نشان داد که تربیت به سوی اهدافی ارزشمند ترسیم شده است.
[۱۶] Routledge-London-An introduction to philosophy of education -Robin Barrow&Ronald Woods، p۸.
اما اشکال مهمی که در این رویکرد مورد توجه قرار گرفته، این است که در حقیقت در این‌گونه از بیان، تحلیل‌گر فهم خود را به مخاطبین تحمیل می‌کند،
[۱۷] ام. سی، سوتاریا، فلسفه تعلیم و تربیت، ص۳۷۶.
نه اینکه واقعیت تربیت را منعکس کند.

۴.۲ - اهداف تعلیم و تربیت


پیترز، در تحلیلی که از تربیت دارد، می‌گوید جهت‌گیری به سوی ارزش‌های خاصی در معنای تعلیم و تربیت وجود دارد، پس اهداف، ارزش‌هایی هستند که قبل از تربیت اتخاذ شده‌اند و نمی‌توان از اهداف تربیتی سخن گفت.
[۱۸] Philosophical Foundations of Education-Samuel M. craver، Howard A. Ozman، P۲۶۹
خاطرنشان می‌شود که هدف تربیت، از ماهیت آن گرفته می‌شود و در هر دوره تاریخی، مفاهیم تعلیم و تربیت معیارهای خاصی دارند و عصری می‌باشند
[۱۹] Philosophical Foundations of Education-Samuel M. craver، Howard A. Ozman، P۲۷۱
و با توجه به مبنای ارزش‌شناختی، ارزش مطلق را انکار کرده و قائل به ارزش نسبی هستند.

با این حال، بیشتر حساسیت نگرش تحلیلی در فلسفه به زبان و نقش آن در تعلیم و تربیت می‌باشد که ارتباط بین معلم و متعلم از طریق زبان می‌باشد. از اینرو اهدافی متناسب با این وجهه نظر دارند. فلسفه تحلیلی، تاکید بر زبان دارد، از اینرو یکی از اهداف مهم در تعلیم و تربیت، آشناسازی افراد با امکانات زبانی است که در واقع دریچه فهم حقایق هست و بایستی یادگیرنده را به بارهای معنوی و پیش‌فرض‌های زبان متوجه نمود.
[۲۰] Philosophical Foundations of Education-Samuel M. craver، Howard A. Ozman، P۲۶۹


۴.۳ - روش‌های تعلیم و تربیت


عمده روشی که برای تعلیم و تربیت توصیه می‌شود، همان روش خود فلسفه تحلیلی است که راه تجزیه مفاهیم و رساندن آن به مفاهیم بسیط را نشان می‌دهد و نوع برخورد با یک ادعاء، بایستی با نقادی معرفتی صورت گیرد و تاکید بر آن است که نوع استفاده از زبان و حدود آن مورد توجه قرار گیرد و استفاده از مفاهیم بی‌معنی موجب به هم ریختگی ذهن نشود. با توجه به ارزشمندی روش منطقی –ریاضی نزد فیلسوفان تحلیلی، برخی از آنان ساختن تصور منطقی را پیشنهاد می‌کنند. یعنی ساختن اشکال منطقی که ما را در روشن کردن و نظم دادن به مفاهیم کمک می‌کند.
[۲۱] Philosophical Foundations of Education-Samuel M. craver-، Howard A. Ozman، P۲۷۲

با توجه به تعابیری که اورز از فلسفه تحلیلی ارائه کرد، روش دیگر در آموزش و پرورش، بررسی پیش‌فرض‌های یک ادعاء و نظریه هست.

۴.۴ - برنامه درسی


توجه فیلسوفان تحلیلی به علوم تجربی و ریاضی در غایت اهمیت است. علوم ریاضی که با تلاش‌های راسل، زبان منطقی علوم شده بود، به عنوان سازمان‌بخش تلقی می‌شد و علوم تجربی، محتوای این نظام را تشکیل می‌داد. از اینرو در برنامه درسی بایستی هم به نظام منطقی و پیوستگی و وحدت توجه شود
[۲۲] شعاری‌نژاد، علی‌اکبر، فلسفه آموزش و پرورش، ص۳۳۲.
و هم به محتوای آنکه تجربی باشد. با اینکه بایستی علم در تجربه مشاهده شود، ولی چیزی که مهم است اینکه یادگیرنده فهمی تحلیلی از هر چه آموزش می‌بیند را داشته باشد.
[۲۳] Philosophical Foundations of Education-Samuel M. crave، p۲۷۳
موادی که شخص را با ظرافت، اهمیت زبان و نقش آن در معرفت آشنا سازد، بایستی در برنامه درسی قرار گیرد.

۵ - پانویس


 
۱. Colin W. Evers- Analytic and post analytic philosophy of education - Philosophy of education -Paul. H. Hirst – London - Routledge- ۱ th ed ۱۹۹۸ - V۱–p ۱۲۰
۲. جرج. ف، نلر، آشنایی با فلسفه آموزش و پرورش، ص۱۰۹، ترجمه فریدون بازرگان، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۳۶.
۳. Pearson – USA – Philosophical Foundations of Education – Samuel M. craver، Howard A. Ozman، P ۲۵۶
۴. Pearson – USA – Philosophical Foundations of Education – Samuel M. craver، Howard A. Ozman، P ۲۵۶
۵. Pearson – USA – Philosophical Foundations of Education – Samuel M. craver، Howard A. Ozman، P ۲۶۰
۶. Pearson – USA – Philosophical Foundations of Education – Samuel M. craver، Howard A. Ozman، P ۲۵۹
۷. شعاری ‌نژاد، علی‌اکبر، فلسفه آموزش و پرورش، ص۳۳۱، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۰.
۸. شعاری ‌نژاد، علی‌اکبر، فلسفه آموزش و پرورش، ص۳۳۱، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۰.
۹. Colin W. Evers - Analytic and post – analytic philosophy of education - Philosoph of education - Paul. H. Hirst -V۱، p ۱۲۱
۱۰. Colin W. Evers - Analytic and post – analytic philosophy of education - Philosoph of education - Paul. H. Hirst -V۱، p ۱۲۲
۱۱. Philosophical Foundations of Education-Samuel M. craver، Howard A. Ozman، P۲۷۲
۱۲. ام. سی، سوتاریا، فلسفه تعلیم و تربیت، ص۳۷۶، ترجمه سعید بهشتی، تهران، اطلاعات، ۱۳۸۶.
۱۳. Philosophical Foundations of Education-Samuel M. craver، Howard A. Ozman، P۲۵۶
۱۴. شعاری‌نژاد، علی‌اکبر، فلسفه آموزش و پرورش، ص۳۳۲.
۱۵. شریعتمداری، علی، فلسفه تعلیم و تربیت، ص۲۴۳، اصفهان، ثقفی، ۱۳۵۱، چاپ دوم.
۱۶. Routledge-London-An introduction to philosophy of education -Robin Barrow&Ronald Woods، p۸.
۱۷. ام. سی، سوتاریا، فلسفه تعلیم و تربیت، ص۳۷۶.
۱۸. Philosophical Foundations of Education-Samuel M. craver، Howard A. Ozman، P۲۶۹
۱۹. Philosophical Foundations of Education-Samuel M. craver، Howard A. Ozman، P۲۷۱
۲۰. Philosophical Foundations of Education-Samuel M. craver، Howard A. Ozman، P۲۶۹
۲۱. Philosophical Foundations of Education-Samuel M. craver-، Howard A. Ozman، P۲۷۲
۲۲. شعاری‌نژاد، علی‌اکبر، فلسفه آموزش و پرورش، ص۳۳۲.
۲۳. Philosophical Foundations of Education-Samuel M. crave، p۲۷۳


۶ - منبع



پژوهه، برگرفته از مقاله «فلسفه تحلیلی تعلیم و تربیت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۳/۲۸.    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.